الان شبکهی ۴ یک فیلم داد به اسم تباهی./
یارو یک fu.ck.ing شوهر واقعی بود . از آن مردهای ایرانی که حتی اگر مدرک دکترایشان را از هاروارد هم بگیرند همچنان متعصب و امّل و کور باقی می مانند . فقط لباسهای شیک تنشان می کنند و زیر پوستهی مغزشان همان احمق دوران کودکیشان هستند که بودند . همان دوران خشونت را میگویم./
زن را بعد از قتل آتش زد ./
کاملا خونسرد./
پ.ن : فکر کنم آقای میم هم من را یک روز آتش بزند .اگر قبلش من از این مرزها رد نشده باشم ./
چه عاقبت تلخی./
این قضیهی قرآنسوزی به کجا رسید یا بهتر است بگویم می رسد ؟ والا همهی مردم دنیا مخصوصا اروپا و آمریکا مثل نقطه چین از عواقبش ترسیدند . من هم از عواقبی که دارد میترسم . نه این که موجود غیرتمندی باشم . نه . ولی توهین به اعتقادات۱و نیم میلیارد مسلمان که از قضا اکثریت آنها هم غیرتمند و از منظر مردم دنیا ، سرشار از امیال تروریستی هستند واقعا عواقب بدی خواهد داشت .
فکرش را بکنید . القاعده همینطوری ، بدون بهانه ، راهبهراه ترور و قتلعام راه میاندازد . تصور کن این قضیه را تبدیل کند به پیراهنعثمان . از همین حالا هم جو وحشتی در سراسر عالم درست شده که دیدن دارد و البته بسته به اقدامات دولت آمریکا که آیا توانایی جمعکردن ِ این قائله را دارد یا نه جو ممکن است تغییر کند .
آدم یاد ظهور دوباره لردسیاه در جلد ۵ به بعد کتابهای هریپاتر میافتد ... انفجارها و قتل افراد بیگناه و مشنگها و ...
امیدوارم ختم به خیر شود .
پ.ن : حوصله ندارم در مورد این که این مساله توطئهی صهیونیسم بینالملل یا دولت آمریکا و یا غیره و ذلک است بحث کنم . آدم وقتی چیزی نمیداند در مورد آن اظهار نظر نمیکند . من فقط میدانم این القاعده منتظر جرقه است برای عالمسوزی .
من از قمیها متنفرم . شاید در بین آنها چند استثناء موجود باشد که من آنها را ندیدهام ولی اکثریت غریب به اتفاق آنها ، آدمهایی کلک و دو دوزهباز و دو رو و حقناشناس هستند . آدمهایی که در رابطه با آنها باید مدام مواظب باشی زیر پایت را خالی نکنند و پشت سرت صفحه نگذارند و ... یکی از اتفاقهای بد وبلاگ قبلیام همین آشنایی با قمیها بود . ضربههای زیادی بود که از آنها خوردم . مخصوصا در امور دو به هم زنی میان چند نفر استادند . در ضمن آدمهای منفعتطلبی هستند که برای منفعت خودشان هر غلطی می کنند در عین حال مدعی ترین مردم دنیا هستند . هر چه قدر میزان قُمیت خونشان خلوص بیشتری داشته باشد خطرناکترند . چه در امور وجدانی و اخلاقی و چه در امور مادی هیچ به آنها نمیشود اعتماد کرد . مردهایشان هم خطرناک تر از زن هایشان هستند . شاهد برای کلکباز بودنشان هم این که اکثریت این شرکتهای هرمی و سرمایهگذاری از همین قم خرابشده سبز شدهاند . کلا اینقدر از قم متنفرم که هر وقت قرار است به آن شهر سیاه و مخوفشان بروم دچار عذاب عـُظمی میشوم . به هر حال بعضی وقتها ناچاریم دیگر . سالی یک ، دو بار را باید برویم چون که این آقای میم هوس زیارت به سر میکند . هر چند من از آن زیارت هم چیزی درک نمیکنم و معمولا یا در ماشین می خوابم یا گوشهی خنکی پیدا میکنم و نشسته چُرت میزنم و انتظار میکشم که زودتر بساط را جمع کنیم و از آن شهر متهوع دور شویم . این پست را هم برای این اینجا نوشتم تا عقدههای فروخوردهام را که توان برملا کردن آنها در آن یکی وبلاگم نداشتم(از ترس) اینجا تخلیه کنم . هر کس هم قمی است میتواند هر چهقدر دوست دارد به تهرانیها بد و بیراه بگوید . مساله این است که حقیقت را نمیتوان تغییر داد . مخصوصا در مورد فساد و تباهی و سیاهی که در آن شهر و در اکثریت مردمانش موج میزند . حتی اکثریت قمیها هم نسبت به این سیاهی آگاهند و فقط چون چارهای ندارند باید ادای آدمهای ناسیونالیست را دربیاورند .
اصلا هم علاقهای ندارم از کسانی که شاید بعدا زبان به دفاع از قمیها باز کنند ، معذرتخواهی کنم . این عقیدهی من است .(البته کماکان قبول دارم همهجا خوب و بد دارد ، ولی مساله این است که بعضی جاها قدرت بدها بر خوبها میچربد) برای ثابت شدن این تباهی و فساد بر من ۲ سال زمان ، و از دور و نزدیک دستی بر آتش داشتن ، فکر کنم کافی و وافی باشد .