دخــتر ِ قدیــم

من همه‌ی دیوارها را فرو خواهم‌ ریخت .

دخــتر ِ قدیــم

من همه‌ی دیوارها را فرو خواهم‌ ریخت .

بنفشه های پاملا

شوریدگی و حیرانی و زندگی برای من ، از جستجو برای درک مفهوم ِ بنفشه های پاملا شروع شد و این که زنی یک سبد از این بنفشه ها را در انتهای زمستان هدیه بگیرد و صورتش را در گلبرگ های مرطوب ِ آن فرو ببرد و رایحه ی آنها را بکشد در مشام ُ ریه هایش و بغض هایش را فرو ببرد .
کشف ِ زنی که بوی عطر ِ خاصی می داد . اصلا همه ی زن های واقعی عطر ِ خاصی می دهند و عطرشان شبیه رایحه ی هیچ زن ِ مشابه ِ دیگری در دنیا نیست .
کشف ِ راز ِ زنی که وقتی فرار کرد و برای همیشه رفت ، در کمد ِ شیشه ایش خاطره های کوچکی را پشت ِ سر گذاشت که هر کدامش می توانست شانه های یک مرد را بلرزاند .
ناخن های بلند و گـُلی ، اشک های آرام و شفاف و بی صدا ، گونه های  خیس و کمی ملتهب و صورتی ، پوست ِ روشن و مهتابی...دست های سپیدی که تماشای رگ های ظریف و آبیشان زمان و زندگی را متوقف می کردند...لباس سپید و موی قهوه ای ِ روشن...بینی ِ ظریف و چین های ظریف تر کناره ی آن چشم ها ، وقتی زیر ِ نور آفتاب به خورشید و آسمان خیره می شدند .
تلاش ِ نافرجام ِ من برای پی بردن به معنای زندگی و زنانگی از کشف ِ این زن و بنفشه های پاملایی شروع شد که عصر ِ یک روز ِ زمستانی از شاعری که معشوقه اش بود هدیه گرفت و حتی نه... آنها را از معشوقه ای که شاعرش بود  هدیه گرفت . 
 

*دانلود موزیک وب La Mujer de mi Hermano Theme اثر Angelo Milli

City Full of Light

  

همه ی شهر هم که غرق در روشنی باشد ،
همیشه دست هایی هستند که به اندازه ی همه ی تنهایی های دنیا ، تنهایند...
و تنهایی هایی که به اندازه ی همه ی سکوت های دنیا عمیقند.


برای هیچ!

من الان فوق العاده عصبانیم و در عین حال خوشحال که این قضیه را زود فهمیدم .
متوجه شدم یک موجود پست و حرومزاده ای پیدا شده که به مغزش خطور کرده ، با انگیزه ای که زیاد حدس زدنش سخت نیست ، خودش رو به جای من جا بزنه و با سر و همسر و بچه های بلاگستان چت کنه . یعنی فعلا با شهاب این کارو کرده و او هم خیلی زود فهمیده که طرف من نیستم . ولی مساله اینجاست که نمی دونم با چند نفر دیگه ممکنه این کارو کرده باشه یا به دنبال این بوده باشه که این مساله رو بازم دنبال کنه..
طرف به نام ِ من برای شهاب کمنت خصوصی گذاشته که آی دی جدیدم رو ادد کن(توش الدگرل داشته) . شهاب این کارو کرده ولی از طرز حرف زدن اون فهمیده من نیستم . عامل ِ شناساییش هم این که توی گفتگوش مقادیری آیکن بوس و بغل به کار برده و حرفای بعضا عجیب زده و اطلاعات غلط از من ارائه داده و از زیر بار جواب هم شونه خالی کرده...اینجا شهاب مطمئن شده که طرف یک متقلبه و تا ازش پرسیده کی هستی ، اون هم زده به چاک...
همینجا اعلام میکنم اگر کسی براتون به اسم ِ من کمنت گذاشت یا افــ یا هر چیزی لطفا باور نکنید . ادد نکنید و سریعا به خودم توی همین وبلاگ خبر بدین . من از تابستون ِ 87 به این ور یک آی دی بیشتر نداشتم و ندارم . اون آی دی رو هم فقط چند نفر ِ محدود دارند(کل ِ ادد لیست ِ من توی این چند سال و 3 تا وبلاگی که داشتم و حتی به علاوه ی آیدی دوستانی که فوت شدن و یا باهاشون رابطه ای ندارم  15 نفره) . علاقه ی زیادی به چت کردن و حتی ایمیل رد و بدل کردن ندارم و  به همین دلیل هست که ایمیلی توی پروفایلم نمیذارم  . این روزها هم ندرتا و اگر محسن انلاین باشه میرم مسنجر و لاغیر .
در ضمن همیشه از حاشیه و این مباحث خودم رو دور کردم . این رو حتی کمنت هایی که واسه اعضا بلاگستان میذارم میشه فهمید . من کمنت خصوصی واسه کسی نمیذارم مگر این که پیش بیاد کسی مساله ای رو مطرح کرده باشه و پاسخی خواسته باشه . این پست رو هم گذاشتم که جلوی این قضیه رو از همین جا بگیرم .  

در ضمن پیدا کردن اون فرد کار ِ زیادی سختی هم نیست . همین الان شکم روی 3 نفره . امیدوارم این کارو تکرار نکنه . وگرنه باید منتظر باشه تا من به محض ِ اطمینان ، به صورت ِ عمومی آبروش رو همین جا ببرم . با کسی هم تعارف ندارم .  

فکر می کنم این اعمال ِکودکانه و ناشیانه و سطحی ، واسه کسی که خودش رو بزرگ میدونه و یا خیال میکنه خیلی شایسته و با استعداده ، کاملا احمقانه و از روی بیماری میتونه باشه و پیشنهاد می کنم این فرد به طور ِ جدی به دنبال درمان و مداوایی اساسی برای خودش باشه... 

شب خوش...  

کمی اعتراض،کمی خشم،کمی گریه

دانلود آلبوم (هیچ.هیچ.هیچ) شاهین نجفی...اینجا و همین جا:



 
تراک های یک ، پنج و به خصوص شش و هفت رو خیلی دوست دارم . 

*دانلود تراک هفت با حجم ِ خیلی پایین که کد ِ آن روی وب است.