دخــتر ِ قدیــم

من همه‌ی دیوارها را فرو خواهم‌ ریخت .

دخــتر ِ قدیــم

من همه‌ی دیوارها را فرو خواهم‌ ریخت .

شبانه های دور از تو...

من پیر شده ام .
خیلی پیر .
و دلم
برای شهری که خانه ام بود ،
مردی که تمام ِ من بود ،
و صدای گنجشک هایی که صدای خوشبختیمان بود ،
تنگ شده است. 

 

"امشب"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد