دخــتر ِ قدیــم

من همه‌ی دیوارها را فرو خواهم‌ ریخت .

دخــتر ِ قدیــم

من همه‌ی دیوارها را فرو خواهم‌ ریخت .

30بیل

داداشه الان اول دبیرستانه...


دوست ِ دوران ابتدایی داداشه ، بعد از هزار و خرده ای سال ، از یک شهر دیگه که اونجا زندگی میکردند ، با تلفن همراه ِ پدرم تماس گرفته و شماره ی موبایل داداشه رو به دست آورده و عصری بهش زنگ زده...

شما فکر می کنید اولین موضوعی که این دو نفر با جدیت در موردش از هم پرس و جو کردند و خبر گرفتن چیه؟؟؟

نه واقعا فکر می کنید چیه؟؟؟


- سیبیلات در اومدن؟؟؟

- ای همچین...دارن در میان.

- برای منو باید ببینی!!!!